صنعا - سبا: مرزاح العسل
با پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری 2024، شبح موسوم به "معامله قرن" با هدف انحلال مسئله فلسطین بازگشته و آنچه را که امید به آزادی فلسطین و عزت ملت عربی و اسلامی باقی مانده تهدید می کند.
از طریق این معامله، آمریکا به دنبال حل و فصل موضوع فلسطین از ریشه آن بود، و این درگیری را به امتیازات سیاسی صرف تبدیل کرد که فلسطینی ها تحت تهدید گرسنگی، فقر و قتل عام های روزمره آن را پذیرفته بودند با احکام آمریکا که نه حق مردم فلسطین برای مقاومت در برابر اشغالگری را به رسمیت می شناسد و نه هیچ گونه حق تاریخی برای ساختن کشور مستقل خود را بسته است.
به نظر می رسد صحنه ای که امروز در افق خودنمایی می کند نه تنها برای فلسطین بلکه برای کل ملت عرب تهدیدی جدی است حل مسائل اساسی عربی: از مسائل اقتصادی که بار مردم را بر دوش می کشد تا مسائل سیاسی که در پرتو منافع فشار بین المللی صدای واقعی برای دفاع پیدا نمی کنند.
تداوم تضعیف موضع اعراب در قبال مسئله فلسطین به معنای از دست دادن کارت های بیشتر قدرت در برابر پروژه های غربی است که از ترسیم مجدد نقشه منطقه بر اساس میل خود دست بر نمی دارند.
اما از سوی دیگر، فلسطین امروز در دل نبردی سرنوشت ساز زندگی می کند، نه تنها به خاطر بازپس گیری سرزمین، بلکه به خاطر حفظ هویت و هستی، در برابر این پروژه ناعادلانه استعماری تنها در یک میدان جنگ سخت، در حالی که آنها مجبور به پذیرش راه حل هایی هستند که نمی پذیرند... این نشان دهنده چیزی جز خیانت به تاریخ و رویاهای آنها نیست.
در حالی که ترامپ رویکردهای سختگیرانه‌ای را در قبال فلسطینی‌ها اتخاذ می‌کند و به دنبال انحلال آرمان‌های فلسطینی‌ها، در زمینه حمایت از خشونت صهیونیست‌ها و تأیید یا چشم پوشی از سیاست‌های آوارگی و تصرف اراضی است، تحولات ظاهر شده از 7 اکتبر توانایی او را برای اجرای این دستور کار بدون فرو رفتن در یک برنامه کاهش می‌دهد. درگیری گسترده تر که به منافع آمریکا در منطقه آسیب بیشتری وارد می کند و با استراتژی جناح راستی که بر اساس آن تشدید می شود، در تضاد است.
ناظران بر این باورند که برای اثبات اینکه جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها دو روی یک سکه هستند، نیازی به تلاش زیاد نیست وحاکم نهایی توسط جمهوری خواهان پیشنهاد شد، در حالی که دموکرات ها تلاش کردند آن را در صحنه اجرا کنند و آنچه امروز در غزه و لبنان اتفاق می افتد، تنها یک جنبه از این تلاش است.
توافقات عادی سازی آبراهام در دوره اول ریاست جمهوری او توسط ترامپ رهبری شد، اما بایدن و هریس تلاش کردند تا آن را گسترش دهند و عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی را به آن وارد کنند اقوام اسلامی.
ترامپ قدس را به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی به رسمیت شناخته بود و به الحاق جولان اشغالی سوریه به غاصب اعتراف کرده بود، در حالی که بایدن و هریس جنایاتی را که کمتر از جنایات ترامپ نبود، مرتکب شدند که در کشتار، مجروح شدن، گرسنگی و گرسنگی شرکت کردند و آوارگی بیش از دو و نیم میلیون فلسطینی در غزه،برای تحت فشار قرار دادن فلسطینی ها برای رفتن به سینا و ایجاد فضا برای شهرک نشینان صهیونیست در غزه، آنها همچنین به دولت نتانیاهو و شهرک نشینان دست آزاد دادند تا با هدف ارعاب و ارعاب فلسطینیان در کرانه باختری حمله کنند و تحت فشار قرار دادن آنها برای ترک سرزمین خود و حرکت به سمت اردن.
در همین راستا، رهبر انقلاب آقای عبدالملک بن بدرالدین الحوثی شامگاه پنجشنبه در سخنرانی هفتگی خود فرمودند: دونالد ترامپ، رئیس جمهور منتخب آمریکا، در دوران ریاست جمهوری خود در پایان دادن به موضوع فلسطین «شکست» خواهد داشت و دوره دوم، نشان می دهد که «ترامپ در پروژه «معامله قرن» شکست خورد: «علیرغم همه گستاخی، گستاخی، بی پروایی و ظلم او، این بار نیز شکست خواهد خورد».
آقای عبدالملک توضیح داد که «روسای جمهور آمریکا در حال رقابت هستند تا ببینند که چه کسی در دوره ریاست جمهوری قبلی خود به دشمن صهیونیستی خدمات می دهد و مشتاق بود دستاوردهایی را برای صهیونیست ها فراهم کند، از جمله به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت اسرائیل و انتقال سفارت آمریکا به آن.
در این برهه حساس، اعراب برای مقابله با این طرحی که نه تنها فلسطین، بلکه همه مردم عرب را تهدید می‌کند که در صورت تصویب پروژه‌های آمریکا و «اسرائیل» بهای آن را خواهند پرداخت، نیاز به دیدگاه استراتژیک واحد و همبستگی واقعی دارند و همانطور که مسئله فلسطین قلب ملت عرب است.
ناظران تأیید می‌کنند که در سیاست آمریکا یک پایه محکم وجود دارد که حمایت مطلق و نامحدود از رژیم صهیونیستی در همه شرایط و زمان‌هاست و از این قاعده مستثنی نیست.
به نظر می‌رسد شرط ورود به کاخ سفید شرط باخت و تنها شرط برنده است که پیش روی ملت‌های منطقه به‌ویژه ملت‌های فلسطین و لبنان و ملت‌های محور مقاومت است وشرط بندی روی زمین است، زیرا دشمن صهیونیستی و پس از آن آمریکایی ها فقط زبان زور را می فهمند.
با پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری 2024، شبح موسوم به "معامله قرن" با هدف انحلال مسئله فلسطین بازگشته و آنچه را که امید به آزادی فلسطین و عزت ملت عربی و اسلامی باقی مانده تهدید می کند.
از طریق این معامله، آمریکا به دنبال حل و فصل موضوع فلسطین از ریشه آن بود، و این درگیری را به امتیازات سیاسی صرف تبدیل کرد که فلسطینی ها تحت تهدید گرسنگی، فقر و قتل عام های روزمره آن را پذیرفته بودند با احکام آمریکا که نه حق مردم فلسطین برای مقاومت در برابر اشغالگری را به رسمیت می شناسد و نه هیچ گونه حق تاریخی برای ساختن کشور مستقل خود را بسته است.
به نظر می رسد صحنه ای که امروز در افق خودنمایی می کند نه تنها برای فلسطین بلکه برای کل ملت عرب تهدیدی جدی است حل مسائل اساسی عربی: از مسائل اقتصادی که بار مردم را بر دوش می کشد تا مسائل سیاسی که در پرتو منافع فشار بین المللی صدای واقعی برای دفاع پیدا نمی کنند.
تداوم تضعیف موضع اعراب در قبال مسئله فلسطین به معنای از دست دادن کارت های بیشتر قدرت در برابر پروژه های غربی است که از ترسیم مجدد نقشه منطقه بر اساس میل خود دست بر نمی دارند.
اما از سوی دیگر، فلسطین امروز در دل نبردی سرنوشت ساز زندگی می کند، نه تنها به خاطر بازپس گیری سرزمین، بلکه به خاطر حفظ هویت و هستی، در برابر این پروژه ناعادلانه استعماری تنها در یک میدان جنگ سخت، در حالی که آنها مجبور به پذیرش راه حل هایی هستند که نمی پذیرند... این نشان دهنده چیزی جز خیانت به تاریخ و رویاهای آنها نیست.
در حالی که ترامپ رویکردهای سختگیرانه‌ای را در قبال فلسطینی‌ها اتخاذ می‌کند و به دنبال انحلال آرمان‌های فلسطینی‌ها، در زمینه حمایت از خشونت صهیونیست‌ها و تأیید یا چشم پوشی از سیاست‌های آوارگی و تصرف اراضی است، تحولات ظاهر شده از 7 اکتبر توانایی او را برای اجرای این دستور کار بدون فرو رفتن در یک برنامه کاهش می‌دهد. درگیری گسترده تر که به منافع آمریکا در منطقه آسیب بیشتری وارد می کند و با استراتژی جناح راستی که بر اساس آن تشدید می شود، در تضاد است.
ناظران بر این باورند که برای اثبات اینکه جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها دو روی یک سکه هستند، نیازی به تلاش زیاد نیست وحاکم نهایی توسط جمهوری خواهان پیشنهاد شد، در حالی که دموکرات ها تلاش کردند آن را در صحنه اجرا کنند و آنچه امروز در غزه و لبنان اتفاق می افتد، تنها یک جنبه از این تلاش است.
توافقات عادی سازی آبراهام در دوره اول ریاست جمهوری او توسط ترامپ رهبری شد، اما بایدن و هریس تلاش کردند تا آن را گسترش دهند و عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی را به آن وارد کنند اقوام اسلامی.
ترامپ قدس را به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی به رسمیت شناخته بود و به الحاق جولان اشغالی سوریه به غاصب اعتراف کرده بود، در حالی که بایدن و هریس جنایاتی را که کمتر از جنایات ترامپ نبود، مرتکب شدند که در کشتار، مجروح شدن، گرسنگی و گرسنگی شرکت کردند و آوارگی بیش از دو و نیم میلیون فلسطینی در غزه،برای تحت فشار قرار دادن فلسطینی ها برای رفتن به سینا و ایجاد فضا برای شهرک نشینان صهیونیست در غزه، آنها همچنین به دولت نتانیاهو و شهرک نشینان دست آزاد دادند تا با هدف ارعاب و ارعاب فلسطینیان در کرانه باختری حمله کنند و تحت فشار قرار دادن آنها برای ترک سرزمین خود و حرکت به سمت اردن.
در همین راستا، رهبر انقلاب آقای عبدالملک بن بدرالدین الحوثی شامگاه پنجشنبه در سخنرانی هفتگی خود فرمودند: دونالد ترامپ، رئیس جمهور منتخب آمریکا، در دوران ریاست جمهوری خود در پایان دادن به موضوع فلسطین «شکست» خواهد داشت و دوره دوم، نشان می دهد که «ترامپ در پروژه «معامله قرن» شکست خورد: «علیرغم همه گستاخی، گستاخی، بی پروایی و ظلم او، این بار نیز شکست خواهد خورد».
آقای عبدالملک توضیح داد که «روسای جمهور آمریکا در حال رقابت هستند تا ببینند که چه کسی در دوره ریاست جمهوری قبلی خود به دشمن صهیونیستی خدمات می دهد و مشتاق بود دستاوردهایی را برای صهیونیست ها فراهم کند، از جمله به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت اسرائیل و انتقال سفارت آمریکا به آن.
در این برهه حساس، اعراب برای مقابله با این طرحی که نه تنها فلسطین، بلکه همه مردم عرب را تهدید می‌کند که در صورت تصویب پروژه‌های آمریکا و «اسرائیل» بهای آن را خواهند پرداخت، نیاز به دیدگاه استراتژیک واحد و همبستگی واقعی دارند و همانطور که مسئله فلسطین قلب ملت عرب است.
ناظران تأیید می‌کنند که در سیاست آمریکا یک پایه محکم وجود دارد که حمایت مطلق و نامحدود از رژیم صهیونیستی در همه شرایط و زمان‌هاست و از این قاعده مستثنی نیست.
به نظر می‌رسد شرط ورود به کاخ سفید شرط باخت و تنها شرط برنده است که پیش روی ملت‌های منطقه به‌ویژه ملت‌های فلسطین و لبنان و ملت‌های محور مقاومت است وشرط بندی روی زمین است، زیرا دشمن صهیونیستی و پس از آن آمریکایی ها فقط زبان زور را می فهمند.
در طول سال گذشته، این نهاد غاصب، شهرت خود و اپراتورهای خود را در جهان از دست داده است، به دلیل رفتار بی رحمانه ای که با غیرنظامیان در غزه، کرانه باختری و لبنان داشته است همچنین قدرت بازدارندگی خود را از دست داده، هزاران سرباز خود را از دست داده و اقتصاد آن آسیب دیده است.
در حالی که مطالبات ساکنان غزه مبنی بر لزوم پایان دادن به نسل کشی صهیونیست ها در نوار و بهبود شرایط زندگی آنها در حال افزایش است، آنها احساس می کنند که ممکن است خارج از محاسبات سیاست آمریکا باشند، مگر اینکه دولت جدید گام های واقعی برای پایان دادن به آن بردارد و به بهبودی ملموس در شرایط بشردوستانه دست یابیم.
پس از پیروزی ترامپ، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر این نهاد غاصب، بی صبرانه منتظر ورود او به کاخ سفید است تا با هم متحدی خونین علیه محور مقاومت که در وهله اول غزه، لبنان و ایران نمایندگی می کنند، تشکیل دهند. به طوری که نتانیاهو بتواند در جنگ خود از حمایت بیشتری برخوردار شود، و در نتیجه زمان آن رسیده است که عمر سیاسی خود را طولانی تر کند و شاید حتی به گسترش بیشتری در تجاوزات خود به چندین منطقه در خاورمیانه دست یابد.
فلسطینی‌های نوار غزه پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا را با احتیاط کامل می‌بینند، زیرا نظرات آنها بین امید محتاطانه به تغییرات مثبت در دوره ریاست‌جمهوری او و ناامیدی از احتمال ادامه سیاست‌های آمریکا در حمایت از نسل‌کشی صهیونیست‌ها متفاوت است و استریپ که بیش از یک سال است ادامه دارد.
امیدی که نتانیاهو به آمدن ترامپ برای طولانی کردن جنگ یا خروج از آن با پیروزی قطعی می دهد، علاوه بر آنچه که اسرائیل از واکنش ایران به اخیر خود پیش بینی می کند، با واقعیت موجود در غزه و لبنان در تضاد است و تجاوزگری که صهیونیست ها آن را با تردیدهایی در مورد امکان دستیابی به آن احاطه کرده اند... نتانیاهو به اهداف خود می رسد یا به یک پیروزی واقعی دست می یابد که امنیت را به موجودیت دشمن باز می گرداند.
آخرین سخنرانی دبیرکل حزب الله، شیخ نعیم قاسم، با تجدید پافشاری حزبش بر پیشبرد یک قطعنامه در میدان، نه از طریق کریدورهای سیاسی، یا مذاکراتی که به دشمن پیروزی می دهد، این تردیدها را تأیید کرد و هزینه ملت فلسطین و لبنان.
شیخ قاسم در سخنرانی خود به مناسبت چهلمین سالگرد ترور حسن نصرالله دبیرکل سابق حزب الله گفت: آنها با جنگ رژیم صهیونیستی علیه لبنان روبرو هستند که از حدود 40 روز پیش آغاز شد و بعد از جنگ حمایتی با لبنان بود ونوار غزه یک سال پیش با تاکید بر اینکه نوار نافرمانی خواهد ماند، محکم و سفت خواهد ماند و او پیروز خواهد شد.
شیخ قاسم در سخنان خود تاکید کرد که اسرائیل از موشک ها و هواپیماها فریاد خواهد زد و هیچ جایی در غاصب حرام نیست و ایام در راه است.
